سخن آشنا

به زودی با یک مطلب توپ درباره رابرت دنیرو بر می گردم!

چهره ها

مارتین اسکورسیزی (Martin Scorsese)

کارگردان - نویسنده - بازیگر - تهیه کننده

تولد: ۱۷ نوامبر ۱۹۴۲ - کویینز - نیویورک - آمریکا

گزیده فیلم شناسی:

ـ کارگردان:

1-Who's that knocking at my door/1968

2-Boxcar Bertha/1972

3-Mean Streets/1973

4-Alice doesnt live here anymore/1974

5-Taxi Driver/1976

6-New York New York/1977

7-The last Waltz/1978

8-Raging Bull/1980

9-The King of Comedy/1982

10-After Hours/1985

11-The Color of Money/1986

12-The Last Temptatoin of Christ/1988

13-New York Stories/1989

14-Goodfellas/1990

15-Cape Fear/1991

16-The Age of Innocence/1993

17-Casino/1995

18-Kundun/1997

19-Bringing out the Dead/1999

20-My Voyage to Italy/2001

21-Gangs of New York/2002

22-The Aviator/2004

ـ بازیگر :

1-Cannonball/1976

2-Round Midnigth/1986

3-Dreams/1990

4-Guilty by Suspicion/1991

5-My Voyage to Italy/2001

6-Shark Tale-animation-/2004

7-Feel Like Going Home/2004

مارتین اسکورسیزی از جمله پیشگامان سینمای مدرن آمریکا در دهه های ۷۰ و ۸۰ است.
او فرزند دوم چارلز و کاترین اسکورسیزی است.در کودکی از بیماری تنگی نفس رنج می برد.در همان دوران با دیدن آثار مارتین پاول(Martin Pawell) به سینما علاقه مند شد و با وجود اینکه قصد داشت کشیش شود در نهایت با ثبت نام در مدرسه بازیگری دانشگاه نیویورک وارد عرصه سینما شد. اولین اثر او فیلم کوتاه ۹ دقیقه ای ' دختر خوبی مثل تو یه همچین جایی چیکار میکنه؟ ' بود که در سال ۱۹۶۳ به عنوان یک اثر دانشجویی ساخته شد.مارتین تا سال ۱۹۶۹ که اولین فیلم بلند خود را ساخت دو فیلم کوتاه دیگر نیز خلق کرد  'این فقط تو نیستی مورای' (۱۹۶۴) و 'تراشیدن ریش' (۱۹۶۷). در سال ۱۹۶۹ وپس از اینکه او را از سر صحنه فیلمبرداری فیلم قاتلین ماه عسل ( لئونارد کاسل) اخراج کردند سرانجام اولین فیلم بلند خود را به نام :Who's That Knocking on My Door به تهیه کنندگی راجر کورمن ساخت. فیلم دراماتیک با بازی هاروی کیتل که بعدها در چندین فیلم دیگر این فیلمساز نیز ظاهر شد.همچنین این فیلم آغاز همکاری مشترک طولانی مدت اسکورسیزی با تدوینگر سینما تلما شون میکر بود.
وی پس از این برای مدتی در دانشگاه نیویورک تدریس می کرد. در این دوران کارگردانان مطرحی همچون جاناتان کاپلان و الیور استون از شاگردان او بودند. او تا سال ۱۹۷۳ در ساخت چند فیلم بلند و کوتاه نقش داشت تا اینکه در این سال اولین شاهکار تحسین شده خود را ساخت. درام ' خیابان های پایین شهر ' که آغاز گر موج نوی سینمای دهه ۷۰ آمریکا شد و از بسیاری جهات با فیلم ' از نفس افتاده ' ژان لوک گدار مقایسه شده است.این فیلم به نوعی تبیین کننده مانیفیست فیلمسازی اسکورسیزی نیز هست.استفاده از ضدقهرمان های محبوب, فیلم برداری و تکنیک های تدوین خاص, تقابل با مذهب و زندگی گانگستری و استفاده از موسیقی پاپ از جمله فاکتورهای تکرارشونده در فیلم های او محسوب می شوند.در سال ۱۹۷۴ برای پاسخ به منتقدانی که سینمای او را ضد زن می دانستند به آریزونا رفت و فیلم Alice Doesn't Live Here Anymore را ساخت.
در بازگشت به نیویورک و در تابستان ۱۹۷۴ فیلم Taxi Driver را بر اساس فیلمنامه ای از پائول شرایدر کارگردانی کرد. این فیلم که نمایشگر فساد و خشونت در جامعه مدرن آمریکا بود موفقیت عظیمی را برای او به همراه داشت. کسب جایزه نخل طلای کن از آن جمله بود.
این موفقیت با فیلم بسیار تحسین شده Raging Bull ادامه داشت این فیلم که اتوبیوگرافی مشتزن معروف آمریکایی جک لاموتا است تمجیدشده ترین فیلم او محسوب می شود. رابرت دنیرو برای ایفای نقش لاموتا در این فیلم موفق به کسب جایزه اسکار شد. همچنین این فیلم در نظر خواهی مجله معتبر سایت اند ساوند پس از همشهری کین در رده دوم جای گرفت. موسسه فیلم آمریکا (AFI) نیز این فیلم را به عنوان بهترین فیلم دهه ۸۰ انتخاب کرد.اگر از این دو فیلم بگذریم سایر فیلم های اسکورسیزی در این دهه چندان مورد توجه منتقدان واقع نشد. به عنوان مثال فیلم The King of Comedy که هجویه ای بر شهرت است و یا فیلم نه چندان معروف The Color of Money که بسیاری آن را ضعیفترین فیلم او می دانند. وی در سال ۱۹۸۸ فیلم سینمایی The Last Temptation of Christ را با اقتباس از رمان 'مسیح باز مصلوب' نوشته نیکوس کانزانتزاکیس ساخت. این فیلم با وجود مخالفت های شدید مسیحیان اصولگرا بدلیل نشان دادن شخصیتی با تمایلات جنسی از مسیح تحت شرایط امنیتی ویژه ای به نمایش در آمد. مسیحی که ویلم دافو نقش آن را در این فیلم به نمایش می گذارد انسانی معمولی با نیازهای مادیست که بر سر صلیب وسوسه شده و زندگی با مریم مجدلیه را انتخاب می کند.
Good Fellas تحسین شده ترین فیلم او در دهه ۹۰ محسوب می شود.این فیلم گانگستری بر خلاف قوائد رایج این ژانر از تمام عناصر فیلم های موزیکال و کمدی سیاه برای به تصویر کشیدن یک دسته کوچک گانگستری استفاده میکند.آخرین فیلم او که همینک بر پرده سینماهای جهان اکران میشود فیلم The Aviator با بازی لئوناردو دیکاپریو است.
اسکورسیزی همچنین در سال ۲۰۰۴ در فیلم انیمیشنی The Shark Tale به جای یکی از شخصیت های کارتونی صحبت کرده است.
یکی از نکات جالب توجه فیلم های اسکورسیزی حضور او در اکثر آنها حتی برای چند لحظه کوتاه است. به عنوان مثال می توانید او را در فیلم راننده تاکسی در نمای پشت سر بتسی در اولین صحنه مواجه شدن با او ببینید. و یا در فیلم دار و دسته های نیویورکی او در صحنه بسیار کوتاهی در پشت میز غذاخوری یکی از خانه های اشرافی که کامرون دایاز به آن دستبرد می زند حضور دارد.
با وجود آنکه اسکورسیزی تا به حال ۶ بار نامزد کسب جایزه اسکار شده اما موفق به کسب آن نشده است. کسب ۳ جایزه BAFTA , یک جایزه از جشنواره کن و یک جایزه Golden Glob از جمله افتخارات متعدد اوست.  

 

نقد فیلم

راننده تاکسی

سال ۱۹۷۷ یکی از اون سال های بحث برانگیز تاریخ اسکار به حساب می آد. در این سال آکادمی اسکار جایزه بهترین فیلم رو به فیلم راکی ساخته جان اویلدسن داد در حالی که در همون سال یکی از بزرگترین و مطرح ترین آثار کلاسیک سینمای هالیوود در این جشنواره حضور داشت: راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزی . این فیلم یکی از روانکاوانه ترین و موشکافانه ترین فیلمهای آمریکا و اسکورسیزی محسوب میشه. پائول شرایدر و اسکورسیزی باتاکید بر سرنوشت شومی که در انتظار همه طرفین این ماجراست پایانی بسیار هوشمندانه و همدلی برانگیز در نظر گرفتند.

تاکید مداوم دوربین بر محله های پرآشوب و کثیف و چراغ های قرمز خیابون ها که تصویر و انعکاسشون دائما دیده می شه ما رو بیشتر با درگیری های ذهنی تراویس آشنا میکنه.تراویس جوون ۲۶ ساله ای که تازه از جنگ برگشته با روانی بیمار و مشوش و  ذهنی درگیر شب های بی خوابیش رو در خیابون های پر از فساد نیویورک سپری می کنه و هر لحظه بیشتر از این جامعه فاصله می گیره و حتی قادر به برقراری ساده ترین ارتباط ها هم نیست. در ابتدا به نظر میرسه که تراویس می تونه با شرایط مبارزه کنه و تغیرشون بده ؛ اما ظاهرا قضیه برعکسه و با گذشت زمان از اون جز موجودی مفلوک و منفعل چیز دیگه ای نمی بینیم.اما نکته جالب در اینجا نهفته است که محیط اطراف تراویس - جامعه - در عمل به همون مخوفی و ترسناکیست که از دریچه ذهن پریشان او دیده می شه . این مساله احساس همدلی بیننده رو نسبت به تراویس - با وجود شخصیت متزلزل و ضد قهرمانش - بر می انگیزه.

بدون شک این فیلم نمایشگر نوعی اغتشاش در بدترین حالت خودشه که این مرهون عملکرد بدون نقص اکثر عوامل این فیلمه. رابرت دنیرو درست مثل فیلم گاو خشمگین  در این فیلم هم در بالاترین سطح بازیگری خودش ظاهر میشه. بازی درخشان دنیرو نقش یک بیمار روانی رو در غالب درام داستان کاملا باورپذیر کرده. به خصوص تک گویی های بی نظیرش که از ماندگارترین صحنه های سینما هستند. توجه شما رو به خصوص به سکانس بازی کردنش با اسلحه در مقابل آینه جلب می کنم و همینطور خاطره نویسی های عجیبش و تاکید جالبی که بر کلمات در انتهای جملات داره.

اما از نکات دیگه فیلم حضور در خور توجه جودی فاستر جوان در این فیلمه که با وجود نقش غیر متعارفش به هیچ وجه در مقابل دنیرو کم نمیاره.

در یک نمای بسیار تماشایی تراویس که اسلحه ای در دست داره چند مرتبه با لحن جالبی تکرار می کنه : ? Are you Talking to Me اما قشنگی قضیه اینجاست که او روبه روی آینه ایستاده و در واقع کسی با او صحبت نمیکنه. فکر میکنم مشکل تراویس دقیقا همین مساله بود.