معرفی کتاب

 ماهیت سینما

نویسنده : بزرگمهر رفیعا
انتشارات امیرکبیر 
۲۲۴ صفحه - چاپ اول ۱۳۷۴


نمی دونم چقدر با استاد رفیعا آشنا هستید . جناب رفیعا بیشتر از اونکه کارگردان باشند ( چه در زمینه سینما و چه در تئاتر ) بیشتر به عنوان یک محقق و مدرس سینما شهره هستند. به هر حال خوندن این کتاب می تونه برای آشنایی با نظراتشون موثر باشه.
این کتاب رو می شه به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول نویسنده سعی می کنه تا زمینه های تاریخی پیدایش سینما و ارتباطش با سایر هنر ها را بررسی کرده و به این وسیله ماهیت سینما و اصولا مفهوم " هنر سینما " رو برای خواننده روشن کنه.
بخش دوم کتاب که تقریبا از ۴ فصل تشکیل شده مفاهیم اولیه " صنعت سینما " رو برای کسانی که مایلند با مقدمات فیلمنامه نویسی و کارگردانی آشنا بشن توضیح می ده. بررسی مفهوم تکنیک و محتوا در فیلمنامه ؛ آشنایی با راههای آکادمیک بیان مفاهیم استعاری و مجازی در سینما ؛ بررسی وجوه گوناگون تم طرح و داستان در فیلمنامه ؛ چگونگی شکل گیری سناریو از طرح اولیه تا یک دکوپاژ دقیق؛ بررسی مفاهیم شات سن سکانس و کمپوزیسیون و آشنایی با وظایف کارگردان در یک پروژه سینمایی از جمله مسائل مطرح شده در این بخش از کتاب هستند.
 

چهره ها

مورگان فریمن (Morgan Freeman)

متولد اول ژوئن ۱۹۳۷ - ممفیس - تنسی - آمریکا

فیلم شناسی:

1-The Pawnbroker/1965
2-Who Says I Can't Ride A Rainbow/1971
3-Blade/1973
4-Julius Caesar/1979
5-Coriolanus/1979
6-Brubaker/1980
7-The Janitor/1981
8-Death Of A Prophet /1981
9-Harry And Son /1984
10-Teachers/1984
11-That Was Then %u2026 This Is Now /1985
12-Marie/1985
13-Street Smart/1987
14-Clean And Sober/1988
15-Lean On Me/1989
16-Driving Miss Daisy/1989
17-Glory/1989
18-Johnny Handsome/1989
19-The Bonfire Of The Vanities/1991
20-Robin Hood: Prince Of Thieves/1991
21-Unforgiven/1992
22-The Power Of One/1992
23-The Shawshank Redemption/1994
24-Outbreak/1995
25-Seven/1995
26-Moll Flanders/1996
27-Chain Reaction/1996
28-Cosmic Voyage (short, narrator)/1996
29-Kiss The Girls/1997
30-The Long Way Home (narrator)/1997
31-Amistad/1997
32-Hard Rain/1998
33-Deep Impact/1998
34-Screening (short, as himself)/1998
35-Under Suspicion/2000
36-Nurse Betty/2000
37-Along Came A Spider/2001
38-High Crimes/2001
39-The Sum of All Fears/2002
40-Levity/2003
41-Bruce Almighty/2003
42-Guilty By Association/2003
43-The Big Bounce/2004
44-Million Dollar Baby/2004
45-An Unfinished Life/2005
46-Danny the Dog/2005
47-Unleashed/2005
48-Batman Begins/2005
49-Edison/2005
50-Lucky Number Slevin/2005



مورگان زمانی به دنیا آمد که وال استریت سقوط کرده بود و آمریکا در وضعیت بد اقتصادی به سر می برد و اروپا را جنگ فرا گرفته بود. پدر و مادر مورگان برای حفظ و نجات ۶ فرزند خود ( ۵ پسر و یک دختر ) در یک بیمارستان کارگری می کردند. وقتی که مورگان هنوز خیلی کوچک بود پدر و مادرش مانند بسیاری از کارگرهای جنوب آمریکا به شیکاگو مهاجرت کردند و مورگان هم نزد پدر و مادربزرگش به چارلستون ـ می سی سی پی ـ رفت ؛ جایی که هنوز هم در آنجا خانه ای دارد . با آنکه آن سالها برای سیاهان سالهای سختی بود اما مورگان در خاطراتش از آن دوران به بدی یاد نمی کند که البته این بیشتر به خاطر روحیه سخت کوش اوست. برای مدتی در یک مدرسه محلی درس می خواند اما به زودی آنجا را ترک کرد و به آموزش تئاتر و موسیقی روی آورد. مورگان تابستان های خود را با پدر و مادرش در شیکاگو به سر می برد و در آنجا بود که عشق حقیقی خود را کشف کرد: سینما . اما برای فیلم دیدن پول لازم بود و بهترین راه کسب درآمد هم یافتن بطری های خالی و فروش آنها بود. اولین فیلمی که در خاطره او مانده فیلم کینگ کنگ است و اولین بازیگران محبوب او نیز جی مینارد؛ جان مک براون و جیمی ویکلی و کمی بعد تر بوگارت؛ گری کوپر و پک بودند.
از علائق مورگان یکی هم فیلمهایی بود که به نوعی به هواپیما مربوط می شد. همین علاقه باعث شد تا در ۱۸ سالگی به نیروی هوایی بپیوندد. اما پس از حدود ۲ سال آموزش از ادامه کار منصرف شد و بهتر دید تا به جای یک خلبان نقش آنها را بازی کند.در سالهای ۱۹۵۰ به لس آنجلس رفت تا در آنجا بازیگر شود. پس از مدتی به کالج لس آنجلس رفت و در آنجا هم کار و هم تحصیل می کرد. او در رقص از خود استعداد زیادی نشان داد به طوریکه به عنوان یکی از رقصنده های کاباره یونیون مشغول به کار شد و حتی در جشنواره جهانی رقص در سال ۱۹۶۴ نیز شرکت کرد . اما بزرگترین شانس او عضویت در گروه کر اینکا بود. او با این گروه در چند تور دور آمریکا شرکت داشت . سپس به نیویورک رفت و در سال ۱۹۶۷ برای اولین بار در نمایشنامه " عاشقان سیاه " به ازای دریافت هفته ای ۷۲ دلار بع روی صحنه نمایش رفت. وی سال بعد از آن نیز در نمایش Hello Dolly شرکت داشته و با Pearl Bailey همبازی بود. مورگان همچنان به فعالیت خود ادامه می داد. اولین باری که با شهرت آشنا شد زمانی بود که در سریال " کمپانی الکتریکی " بازی کرد. این سریال موفق که بازیگرانی همچون بیل کازبی و ریتا مورنو را در خود داشت تا ۷۸۰ قسمت ساخته شد! پس از پایان این سریال به نیویورک بازگشت و به فعالیت های تئاتری خود ادامه داد. 
اولین حضور چشمگیر او در سینما بازی در درام Brubaker بود. وی در این فیلم در نقش یک زندانی با رابرت ردفورد همبازی بود. فریمن ۱۴ سال بعد نیز چنین نقشی را در فیلم رهایی از شاوشنگ تکرار کرد. در همین سال یعنی ۱۹۸۰ بود که از همسر خود " جانت براد شا " جدا شد. ماحصل ازدواج این دو که از سال ۱۹۶۷ آغاز شده بود دو پسر به نام های آلفونسو و سایفولای بود. 
فیلم بعدی وی که مرگ یک پیغمبر نام داشت ۲۴ ساعت آخر زندگی مالکوم ایکس را به تصویر می کشید . وی در این فیلم با سیگورنی ویور همبازی بود. او از سال ۱۹۸۲ برای دو سال از سینما فاصله گرفت و تنها در سریال Another World و با بازیگرانی همچون ری لیوتا و کلسی گرامر همبازی بود. وی در سال ۱۹۸۴ و با فیلم Harry and Son مجددا به سینما بازگشت. سپس در چند فیلم و سریال نه چندان مطرح بازی کرد. مهمترین اتفاق برای او در آن سالها ازدواج با همسر دومش میرنا کالی-لی بود. این ازدواج که هنوز هم به قوت خود باقیست برای مورگان ۲ فرزند دیگر به ارمغان داشت. او همچنین در سال ۱۹۸۷ برای حضور در نقشی متفاوت در فیلم Street Smart کاندیدای دریافت جایزه اسکار نیز شد.
وی در ششمین دهه زندگیش در چند فیلم درخشان دیگر حضور پیدا کرد. برای فیلم Driving Miss Daisy علاوه بر دریافت جایزه Golden Globe بار دیگر نامزد اسکار نیز شد. در فیلم Civil War نیز ایفاگر نقش سروان جان رالینز فرمانده اولین هنگ کاملا سیاهپوست آمریکایی بود. همچنین در فیلم رابین هود با کوین کاستنر همبازی بود و در کنار جین هکمن در فیلم نابخشوده حضوری موفق داشت.
اما یکی از موفقترین نقش های دوران بازیگریش ایفای نقش یک زندانی در فیلم رهایی از شاوشنگ به کارگردانی دارابونت بود. وی برای این نقش برای سومین بار نامزد اسکار شد. تریلر موفق Seven و همکاری با برادپیت و کوین اسپیسی در سال ۱۹۹۵ از دیگر فعالیت های در این سالهاست.
در سال ۹۶ نیز در دو فیلم Moll Flanders (اقتباسی از داستان دانیل دوفو) و فیلم Chain Reaction ایفاگر نقش های مکمل بود. اما سال بعد و با فیلم Kiss the Girls در نقش دکتر الکس کراس ایفاگر رل اول بود و با این فیلم به موفقیت تجاری بزرگی هم دست یافت. به علاوه در فیلم آمیستاد به کارگردانی اسپیلبرگ نیز ظاهر شد.
وی در سال ۱۹۹۸ کمپانی فیلمسازی خود را به نام Revelations Entertainment و با مدیریت لوری مک گری تاسیس کرد.اولین فیلمی که در تهیه آن نیز مشارکت داشت فیلم Under Suspicion بود. مورگان در این فیلم در نقش یک کارآگاه زیرک و باهوش با جین هکمن و توماس جین همبازی بود. داستان این فیلم درباره قتل ۳ دختر بود و در مجرا در پورتوریکو می گذشت. با وجودیکه این فیلم ۲۵ میلیون دلار هزینه در بر داشت با این وجود هیچگاه روی پرده سینماها به نمایش در نیامد و مستقیما به شبکه ویدیویی رفت. اما درام اجتماعی Nurse Betty  فیلم بعدی او در مقام تهیه کننده و بازیگر بود. او در این فیلم در کنار رنه زلوگر و کریس راک ظاهر شد.او در این فیلم بعد از ۳۵ سال حضور در سینما برای اولین بار در نقشی رمانتیک ظاهر شد. وی تا قبل از این فیلم حتی یکبار هم نقش عاشق پیشه ها را بازی نکرده بود! یک قدیس به تمام معنا!!
در سال ۲۰۰۱ و با فیلم Along Came A Spider مجددا به موفقیت تجاری بزرگی نایل شد و در فیلم High Crimes برای بار دوم با اشلی جاد همبازی شد. در سال ۲۰۰۲ نیز در چند فیلم از جمله Sum of all Fears با بازی بن افلک و هریسون فورد ؛ Levity با بازی بیلی باب تورنتن و کرستن دانست و Bruce Almighty با بازی جیم کری ظاهر شد.
سال ۲۰۰۴ نیز برای مورگان بسیار موفقیت آمیز بود. ابتدا در فیلم The Big Bounce (بر اساس داستانی از المور لئونارد) با اوون ویلسون و سارا فاستر همبازی بود. وی در این فیلم در نقش یک قاضی محلی ظاهر شد.اما حضور موفق او در فیلمی از کلینت ایستوود؛ Million Dollar Baby ؛ برایش خوش یمن بود و برایش یک جایزه اسکار به همراه داشت. این چهارمین بار بود که مورگان توسط اعضای آکادمی کاندید می شد.
مورگان در سال ۲۰۰۵ نیز در چند فیلم از جمله Danny the Dog با بازی جت لی و همینطور در فیلم Unfinished Life با بازی رابرت ردفورد و جنیفر لوپز و به کارگردانی لاسه هالستروم ظاهر خواهد شد.
در آخر با نقل قولی از مورگان فریمن مطلب خود را به پایان می رسانم :
ـ از من می پرسید برای کدامیک از فیلم هایم لایق جایزه اسکار بودم؟ من به شما می گویم برای همه فیلم هایم!

       

سخن آشنا

۱-در سیلان ذهن خویش درگیرم
                            قلم یاریم نمی کند
        دستم به نوشته نمی رود
           کلمات بازیچه می شوند.
هجوم ثانیه ها و امواج خروشان افکار متوحش را در فراسوی مغزم احساس می کنم
              درگیرم؛با خویشتن خویش؛با هیچ!
    اجازه انتخاب ندارم.

۲-در لحظه ای از بازی زمان ایستاده ام
                                   نمی دانم باید به جلو رفت یا به عقب.
          شاید گذشته همان آینده باشد؛شاید هم برعکس
                  اما شاید هم همه اینها خواب یک رهگذر است.
کابوس زمان!

۳-قلم از دستم افتاد؛     افکارم به سوگ نشستند!

*نمی خواستم توی وبلاگم به جز سینما حرف دیگه ای بزنم. آخه اگه به حرف زدن باشه که خیلی حرف هست. ولی خوب نشد دیگه! ببخشید سعی می کنم دیگه تکرار نشه.