اکنون میان دو هیچ
قطعاتی از فریدریش نیچه
۱- مرد تنها
نفرت می ورزم
به دنباله روی و راهنمایی
- امربری؟
نه!
- حکمرانی؟
آن هم نه.
آن که هراسناک نیست کسی را نمی هراساند؛
و تنها آن که هراس می افکند دیگری را ره می نماید
نفرت دارم از راهبری خود حتی!
خوش دارم چون ورزاهای جنگل و دریا
به دمی خوش از خود گم شوم
در گمراهی خویش چمباتمه زنم؛
گرم پندار؛ سر به زیر افکنم؛
سر انجام از دوردستان خود را به خانه ام بخوانم
خود را به خویش گمراه کنم.
۲- آرزوهای پارسایانه
<<کاش می شد همه کلید ها به سرعت برق گم شوند
و در سوراخ هر قفلی تنها دیتریش* بچرخد>>
در هر زمانی؛
هر دیتریشی چنین می اندیشد!
*نوع خاصی کلید ( مثل شاه کلید ) در زبان آلمانی
۳-
اگر آزادانه مجال انتخابم بود
با رغبت جایی برمی گزیدم در میانه بهشت
و ترجیحا جلوی درگاه آن!
۴-
آنان خدایشان را از هیچ آفریدند
شگفتا!
اکنون همو نابودشان می گرداند!
٪ بر گرفته از کتاب اکنون میان دو هیچ ترجمه علی عبداللهی
سلام خوشحالم که متنوع می نویسی- راستش اسم نیچه و پیرامونش زیاد شنیدم ولی خوب نمی شناسمش
سلام ممنون که اومدی پیشم
پرسیده بودی شعرا ماله کیه
همش مال خودم
بازم بیا پشم خوشحالم می کنی
قربانت بابای
آریاجان سال نو با شادی برای شما. از خواندن شعر عمیق نیتچه حظ کردم. این کار ارزنده بود که در نت فارسی آثار مشاهیر دسترس پزیر میشوند. به روزم با - ورود. خبر! برای پیشبرد تئوری شعر فارسی پایگاه نقد شعر به روز شد. دوستان آثار خود را در زمینه نقد شعر به ایمیل بیژن باران بفرستند. http://naqdesher.persianblog.com/
راستی لینکی که به من دادی ادرسش اشتباه است ببخشید ها