نقد فیلم

 

۱- محبوب میلیون دلاری از اون دسته فیلمهایی که اگر بخواین برای کسی تعریفش کنید وقت زیادی نمی بره. یک داستان خطی و سرراست. در نظر اول باز هم با یکی دیگه از " فیلم های هالیوودی " روبه رو هستیم . شاید حتی اگر کسی داستان فیلم رو بخونه اصلا تمایلی برای دیدنش نداشته باشه. شاید حتی در نگاه اول به فیلم به نظر برسه این فیلم یک راکی دیگه هستش که حالا این بار قراره یک داستان سیندرلایی رو هم تعریف کنه. اما صبر کنید! این همه ماجرا نیست. این فیلم چیزی داره که خیلی از فیلم های روز هالیوود از اون بی بهره هستند. یک روح کلی که اصلا قابل توصیف نیست و هیچ کدوم از ارکان فیلم هم نمی تونن اون رو به تنهایی به بیننده القا کنن. اما همون " چیز کلی " باعث تفاوت فیلمها از هم می شه. می تونم خیلی از فیلم های درجه یک هالیوود رو نام ببرم که با وجود همه عظمتشون اون طور که باید تاثیرگذار نیستن . این اواخر فیلم هایی مثل اسکندر ؛ هوانورد ؛تروی ؛ نردبان ۴۹ ؛ گنجینه ملی و..... رو دیدم که چند برابر هزینه و وقت صرف ساختشون شده اما.....

۲- گفتم که این فیلم داستان بسیار ساده ای داره . همین اول بگم که اگر شما از طرفداران فیلمهای پیچیده فلسفی یا روانشناسی هستید بهتره اصلا سراغ این فیلم نرید. این سادگی در تمام ابعاد فیلم دیده می شه. از کارگردانی یکدست و تحسین برانگیزه ایستوود که مشخصا فیلم با روح و اراده اون پیش رفته تا بازیگری و فیلمبرداری و تدوین و موسیقی و .... . سعی میکنم درباره این مساله بیشتر توضیح می دم.     

۳-سوپراستار فیلم های سر جیو لئونه بعد از فیلم رودخانه مرموز باز هم با یک فیلم متفاوت و اثرگذار نشون می ده که کارگردان قابلی هم هست. این فیلم به تمام معنا فیلم ایستوود محسوب می شه. احتمالا شما هم با دیدن بعضی فیلم ها این حس رو داشتید که انگار بعضی از عوامل فیلم خارج از اراده کارگردان و فیلمساز پیش رفتن. حال یا از روند کلی فیلم سرتر بودن یا ضعیفتر اما در هر دو حال نتیجه یکسانه. چیزی که از این مساله ضربه می خوره خود فیلمه . این مورد نه تنها در فیلم سازی بلکه در تمام کارهای تیمی بسیار اهمیت داره. هماهنگی و یکدستی اعضا که وظیفه اصلی مربی؛ مدیر؛ کارگردان و به طور کلی سرپرست هر مجموعه ای محسوب می شه و ایستوود هم در این فیلم این وظیفه رو با هنرمندی به انجام می رسونه . بازی بازیگرها کاملا تحت تسلط کارگردانه و چیز اضافه ای در حرکاتشون دیده نمیشه . فیلمبرداری هم مطابق جریان فیلم ساده و بی آلایشه و از کرین ها و تراکینگ های عجیب و غریب خبری نیست. در اکثر دقایق فیلم به جز بعضی صحنه های مربوط به مشت زنی دوربین ثابته و زوایا هم بسیار ساده انتخاب شدن. تدوین فیلم هم با اینکه شاید زیادی آماتور به نظر بیاد اما برای این فیلم کاملا مناسبه. اکثر نما ها به صورت کات های ساده تدوین شده فقط در چند صحنه فید داریم که اون هم به اقتضای داستان بوده مثل اولین سکانس مواجهه با خانواده مگی.

۴- بازی ایستوود در این فیلم مثل همیشست. یک آدم کله شق و سرسخت و در عین حال دوست داشتنی. شاید ایستوود بازیگر توانایی نباشه . اما جدیت و سکوت و رمز و رازی که در چهره اش هست اون رو بهترین گزینه برای ایفای چنین نقشهایی میکنه. آخری سکانس های فیلم از نقاط درخشان بازی ایستووده. اما فریمن در این فیلم نزدیک نقشش در رهایی از شوشانگ شده. به خصوص صداش که به صورت نریشن شنیده می شه انگار تقلیدی از همون فیلمه. سوا.. هم واقعا پذیرفتنی و گرم بازی کرده و خاطره بازی به یاد موندنی خودش در فیلم پسرها گریه نمی کنند رو زنده می کنه.

۵- احتمالا خیلی ها از این فیلم خوششون نمیاد . شاید داستان فیلم رو خیلی سطحی و به قول معروف آبکی بدونن و شاید هم سادگی فیلم رو عیبش محسوب کنند.اما این فیلم دقیقا مثل خود زندگیه: ساده و راحت و در عین حال عجیب و بعضا تاسف آور. موندگارترین فیلم های تاریخ سینما چیزی جز تعریف صادقانه و بی تکلف زندگی نبودن.

۶- در نقطه مقابل فیلم ایستوود فیلم جدید اسکورسیزی یعنی هوانورد قرار می گیره. گر چه من از طرفداران اسکورسیزی هستم و چند تا از بهترین فیلم های زندگیم از ساخته های اونه اما نمی دونم چرا این اواخر دیگه دیدن فیلم های جدیدش برام شوق برانگیز نیست. هوانورد همونقدر متکلف و الکنه که محبوب.... بی آلایش و خودمونی. خوشبختانه این دفعه پیرمردها و پیرزن های آکادمی کمی محافظه کاری رو کنار گذاشتن و مارتین بزرگ رو شرمنده مردم نکردن. گرچه مارتین باید تا به حال لااقل دو جایزه اسکار رو در خونش داشت اما دست کم این بار حقش نبود. هوانورد بر عکس محبوب .... فیلمیه که هر کدوم از عوامل ساز خودشون رو می زنن و با وجود اینکه بد هم نمی زنن اما چه فایده که کلیت فیلم مغشوش و کم اثره.

۷-محبوب میلیون دلاری مطمئنا در خاطره ها ثبت می شه. فیلمی گرم و دلپذیر که انسان رو تحت تاثیر قرار می ده.می شه هنوز هم به سطح اول سینمای هالیوود امیدوار بود و فیلم هایی رو جستجو کرد که ارزش دیدنش رو دارن. ایستوود هم ثابت کرد که پیری نمی تونه مانعی برای تجربه های جدید و نوگرایی باشه. در این فیلم بر عکس جریان رسمی هالیوود نه از رمانس خبری هست و نه از خیال پردازی و خشونت و .... . واقعیت عریان جامعه که با همه تلخیش پذیرفتنی تر از رویاپردازی های بچه گانه فیلم های پرفروشه.
گرچه نمیشه انکار کرد که هنوز هم در هالیوود هم می شه فیلم هایی با ارزش و دیدنی حتی در بین پرخرج ها و پرفروش ها پیدا کرد اما باید اعتراف کرد که دیگه دیدن خیلی از فیلم ها شوقی بر نمی انگیزن و لذتی لیجاد نمی کنن. اما  چه باک! سینما هنوز زنده است و ما هم هنوز عاشق سینماییم.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
موزیک ستاره سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ب.ظ http://www.musicsetare.tk

سلام وبلاک جالبی داریند. موفق باشیند

بهار سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://baharloveyoucinema.persianblog.com

سلام آریا جان.منم چندین بار سعی کردم وبت رو باز کنم ولی موفّق نمی شدم.هنوز این فیلم رو ندیدم بنابرین نمیتونم نظری بدم.شاد باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد