۱-در سیلان ذهن خویش درگیرم
قلم یاریم نمی کند
دستم به نوشته نمی رود
کلمات بازیچه می شوند.
هجوم ثانیه ها و امواج خروشان افکار متوحش را در فراسوی مغزم احساس می کنم
درگیرم؛با خویشتن خویش؛با هیچ!
اجازه انتخاب ندارم.
۲-در لحظه ای از بازی زمان ایستاده ام
نمی دانم باید به جلو رفت یا به عقب.
شاید گذشته همان آینده باشد؛شاید هم برعکس
اما شاید هم همه اینها خواب یک رهگذر است.
کابوس زمان!
۳-قلم از دستم افتاد؛ افکارم به سوگ نشستند!
*نمی خواستم توی وبلاگم به جز سینما حرف دیگه ای بزنم. آخه اگه به حرف زدن باشه که خیلی حرف هست. ولی خوب نشد دیگه! ببخشید سعی می کنم دیگه تکرار نشه.
salam doste aziz.... hale shoma?... bloge zibao jalebi dari.... khoshhal misham nazareto dar morede daftare eshgh bedonam.... movafagh bashi....
سلام . وبلاگ خوبی دارید امیدوارم موفق باشید در ضمن هیچ مشکلی در زمینه قرار دادن لینک وبلاگ من نیست . موفق باشید .
سلام آریا جان....جمله های واقعا زیبایی بود...در مورد اون چیزی که راجع به آیش پرسیده بودی باید بگم که از اونجایی که سلمان خان واقعا از محبوبیت بالایی چه در هند و چه در اینجا برخورداره بعد از به هم خوردن رابطه آیش با سلمان و کنفرانس مطبوعاتی که آیش بر ضد سلمان انجام داد و اعلام کرد که دیگه باهاش فیلم بازی نمیکنه و همچنین درگیریی که ویوک اوبروی با سلمان خان داشت اینه که باعث شده آیش محبوبیتش کمتر بشه...در مورد فیلم هالیوودی هم بگم فیلمی که بازی کرده چندان هالیوودی نیست بلکه چند تا از هنرپیشه هاش انگلیسی هستنداسمش هم هست براید اند پروجودیس ولی داره یه فیلمی بازم نیمچه آمریکایی بازی میکته به اسم بانوی ادویه...حلا ببینیم چکار میکنه...
سلام .. خیلی زیبابود .. نمی دونم من تا حالا به این وبلاگ سر زدم یا نه ؟ ... وبلاگتون مطالبش عالی بود .. خوشحال میشم از این به بعد که آپدیت کردید ما رو هم خبر کنید ... موفق باشی
سلام آریا جان.خیلی عالی بود .متن های غیر سینمایی قشنگی هم می نویسی.راستی باشه بخشیدمت(چشمک).