نقد فیلم

راننده تاکسی

سال ۱۹۷۷ یکی از اون سال های بحث برانگیز تاریخ اسکار به حساب می آد. در این سال آکادمی اسکار جایزه بهترین فیلم رو به فیلم راکی ساخته جان اویلدسن داد در حالی که در همون سال یکی از بزرگترین و مطرح ترین آثار کلاسیک سینمای هالیوود در این جشنواره حضور داشت: راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزی . این فیلم یکی از روانکاوانه ترین و موشکافانه ترین فیلمهای آمریکا و اسکورسیزی محسوب میشه. پائول شرایدر و اسکورسیزی باتاکید بر سرنوشت شومی که در انتظار همه طرفین این ماجراست پایانی بسیار هوشمندانه و همدلی برانگیز در نظر گرفتند.

تاکید مداوم دوربین بر محله های پرآشوب و کثیف و چراغ های قرمز خیابون ها که تصویر و انعکاسشون دائما دیده می شه ما رو بیشتر با درگیری های ذهنی تراویس آشنا میکنه.تراویس جوون ۲۶ ساله ای که تازه از جنگ برگشته با روانی بیمار و مشوش و  ذهنی درگیر شب های بی خوابیش رو در خیابون های پر از فساد نیویورک سپری می کنه و هر لحظه بیشتر از این جامعه فاصله می گیره و حتی قادر به برقراری ساده ترین ارتباط ها هم نیست. در ابتدا به نظر میرسه که تراویس می تونه با شرایط مبارزه کنه و تغیرشون بده ؛ اما ظاهرا قضیه برعکسه و با گذشت زمان از اون جز موجودی مفلوک و منفعل چیز دیگه ای نمی بینیم.اما نکته جالب در اینجا نهفته است که محیط اطراف تراویس - جامعه - در عمل به همون مخوفی و ترسناکیست که از دریچه ذهن پریشان او دیده می شه . این مساله احساس همدلی بیننده رو نسبت به تراویس - با وجود شخصیت متزلزل و ضد قهرمانش - بر می انگیزه.

بدون شک این فیلم نمایشگر نوعی اغتشاش در بدترین حالت خودشه که این مرهون عملکرد بدون نقص اکثر عوامل این فیلمه. رابرت دنیرو درست مثل فیلم گاو خشمگین  در این فیلم هم در بالاترین سطح بازیگری خودش ظاهر میشه. بازی درخشان دنیرو نقش یک بیمار روانی رو در غالب درام داستان کاملا باورپذیر کرده. به خصوص تک گویی های بی نظیرش که از ماندگارترین صحنه های سینما هستند. توجه شما رو به خصوص به سکانس بازی کردنش با اسلحه در مقابل آینه جلب می کنم و همینطور خاطره نویسی های عجیبش و تاکید جالبی که بر کلمات در انتهای جملات داره.

اما از نکات دیگه فیلم حضور در خور توجه جودی فاستر جوان در این فیلمه که با وجود نقش غیر متعارفش به هیچ وجه در مقابل دنیرو کم نمیاره.

در یک نمای بسیار تماشایی تراویس که اسلحه ای در دست داره چند مرتبه با لحن جالبی تکرار می کنه : ? Are you Talking to Me اما قشنگی قضیه اینجاست که او روبه روی آینه ایستاده و در واقع کسی با او صحبت نمیکنه. فکر میکنم مشکل تراویس دقیقا همین مساله بود.  

نظرات 3 + ارسال نظر
من ماتریکس دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1383 ساعت 10:15 ق.ظ http://www.matrix-world.persianblog.com

آره من هستم من ماتریکسم موفق باشی

حسنک وزیر دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:11 ب.ظ http://www.hasanakvazir.persianblog.com

لام دوست نازنین-ببخش منو یه مدت گرفتار بودم -وبلاگ نو ات مبارک -مطالب قبلی ات را هم خوندم-شهرزیبا را ندیدم اما رقص در غبار کار قبلی فرهادی قابل قبول و زیبا بود -راننده تاکسی را هم دیدم -راستش خیلی ارتباط برقرار نکردم اما با توضیحاتت روشن تر شدم -موفق باشی

امین پنج‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 07:03 ب.ظ http://www.amindadash.persianblog.com

سلام من برگشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد